- راست بین
- حقیقت بین
معنی راست بین - جستجوی لغت در جدول جو
- راست بین
- مقابل کجبین، کسی که چشمش راست و درست می بیند، مقابل خطابین، آنکه حقیقت را می بیند، طرف دار حق و حقیقت، حقیقت بین
- راست بین
- حقیقت بین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حقیقت بینی
راستگو، راست گفتار
روز بیست و دوم از ماههای ملکی
بی حیله و نیرنگ، درستکار، برای مثال نداریم بر پردۀ کج بسیچ / به جز راست بازی ندانیم هیچ (نظامی۶ - ۱۱۳۷)
کسی که از روی راستی و درستی به کیش و مذهب خود پای بند است، آنکه عقیدۀ مذهبی راست و درست دارد، راست دین
راست گردیدن، راست گشتن
برپاخاستن، ایستادن، برخاستن، مقابل کج شدن و خم شدن، از کجی درآمدن
حقیقت پیدا کردن، به حقیقت پیوستن، مطابق درآمدن، درست درآمدن
مرتب شدن، سازگار شدن، درست شدن، رو به راه شدن
برپاخاستن، ایستادن، برخاستن، مقابل کج شدن و خم شدن، از کجی درآمدن
حقیقت پیدا کردن، به حقیقت پیوستن، مطابق درآمدن، درست درآمدن
مرتب شدن، سازگار شدن، درست شدن، رو به راه شدن
آنکه راستی را پیشه و آیین خود ساخته، کسی که بر آیین راستی است
هوشیار، هوشمند
کسی که بر تاس (کاسه) دعا نویسد و خواند تا تاس خود بحرکت آید و بجایی که وی خواهد رود تاس گردان
آنکه دیگری را به راستی و درستی راهنمایی می کند، برای مثال سپهبد ز ملاح فرزانه رای / بپرسید کای راست بر رهنمای (اسدی - ۱۶۷) ، در علم هندسه شکلی هندسی با اضلاع مساوی و موازی، راست پهلو، مربع مستطیل
کسی که در طاس فال می بیند، آنکه به وسیلۀ طاس جادوگری می کند
دعانویس
حقیقی، واقعی، امین، صادقانه
مستقیم، راست، مقابل کج و خم
حقیقی، واقعی
راستی، حقیقی، واقعی، برای مثال حاسدم گوید چرا باشی تو در درگاه شاه / اینت بغضی آشکارا، اینت جهلی راستین (منوچهری - ۹۰)